خیس از باران
زیباترین داستان ها،جملات و عکس های احساسی و عاشقانه
رفتم که نبینی پریشان شدنم را بودنم را هیچ کس باور نداشت فاصله این بار تو بگو که “دوستت دارم“…. چه خوش خیال بودم….
نظرات شما عزیزان:
غمناک ترین لحظه ی ویران شدنم را
در خویش فرو رفتم و در خویش شکستم
تا که یک لحظه نبینی غم تنها شدنم را
هیچکس کاری به کار من نداشت
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم زیبا و قشنگ
آنکه خوابیده در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد
یا تو
چه فرقی می کند ؟
هر دو مرا یاد یک چیز می اندازد
تنهایی …!
نترس…..
من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید…..
که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکومم…….
به حبس ابد!!
به یکباره جا خوردم…..
وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد….
……هی…
تو….
آزادی!….
و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد…..!!!
Power By:
LoxBlog.Com |